2011/02/23

#899

منشور ما یه خطه : خ.ر نمی‌خوایم پالون خ.ر عوض کنیم ؟!


البته در حال حاضر اصلاً مهم نیست که در ویراست دوم منشور جنبش سبز چی نوشته شده باشد ، مهم اینست که این منشور از پشت پنجره فولادی که قبلاً فقط یکی در مشهد بود ولی الآن پشت شیشه‌های خانه‌ی موسوی هم هست درآمده . اگرچه ما مطمئنیم که اگر همین الآن موسوی و کروبی را بردارند ببرند قطب شمال و همزمان در مورچه خورت یک کایت هوا بشود هم باز پس فردا یک نامه‌ی مشترک در محکومیت کایت هوا کردن ازشان منتشر می‌شود بلکه چه بسا اصلاً کار سیاسی هم یعنی همین . یعنی عمراً نفهمی نامه و بیانیه و منشور از طریق کی کجا چطوری چرا منتشر شد . اینکار البته یک ایراد اساسی دارد آنهم اینکه طرف فکر می‌کند پنجره فولادی باد می‌دهد می‌رود دورش را سیم خاردار هم می‌کشد تا دیگر باد ندهد بدبخت خبر ندارد که نامه اصلاً از هر جائی زده بیرون جز همان پنجره فولادی که چهارصد و پنجاه‌تا جوشکار کار گذاشته‌اند .

با تمام این احوال این وسط البته هستند کسانی‌که نهایت سعی و تلاش‌شان برای آزادی ایران از استبداد حاکم دیگر خودشان را جر که داده باشند می‌شود یک عکس بالای وانت با موسوی ولی هزارماشالله عین بلبل جای "مهندس" تلاوت می‌کنند . این اولترا سبزها اصولاً فکر می‌کنند پنجره فولادی خانه‌ی موسوی هم چون بالاخره یک چیزی مربوط به موسوی است باید بروند خودشان را با سیم بکسل به آنجا گره بزنند بلکه شفا بگیرند . ما هم والا از خدایمان است که اینها بالاخره یکجوری شفا بگیرند ولی این چندتائی که ما دیدیم و یا کچل خداداد با کلاه نمکی هستند یا بطور انتحاری رفته‌اند خودشان را کچل کرده‌اند که خدا نماز روزه‌شان را بیشتر قبول بکند ولی فقط نمی‌دانند قبله کدام طرفی است ، مگر اینکه خدا خودش رأساً وارد عمل بشود تا شفا بگیرند . اینها که بیشترشان عموماً فقط برای تحصیل ولی بطور قاچاقی از کشور خارج شده‌اند اگر در مستراح هم یک سر و صدای ناجوری از موسوی صادر بشود فوری می‌گویند "میر ما" چنین فرمود . البته خدا پدر این برادر امیر ارجمند را بیامرزد که از وقتی که آمد بیرون دیگر کسی از طرف موسوی زیاد زرت و پرت نمی‌کند . در مجموع اینها کسانی هستند که کلاً روز و شب به امر خیر سینه‌زنی مشغولند و اصولاً هم فرق زیادی نمی‌‌کند که موسوی از داخل مستراح برایشان پیام فرستاده باشد یا مثل الآن ویراست دوم منشور جنبش سبز منتشر شده باشد . اینها در هر حال سینه می‌زنند .

باقی می‌ماند ملت . همینهائی که اگرچه 25 بهمن به دعوت موسوی بیرون رفتند ولی اول اسفند بی هیچ حرفی و کلامی از موسوی که بدبختانه حالا خودش هم اسیر آمده کار خودشان را کردند و بیرون آمدند . همینهائی که از پریروز دارند برای چهارشنبه سوری و شلوغی شب عید برنامه ریزی می‌کنند . همینهائی که اگر لازم باشد حاضرند بی‌هیچ منتی برای رها کردن موسوی از پشت آن پنجره فولادی همه کاری بکنند بعد این قرمساق‌های کچل بی‌هسته و سینه زن بروند پز "میر شان" را بدهند . اینها کاری به منشور ندارند . اینها نیازی به سر خرهای مشارکتی ندارند که بیایند از طرفشان گه اضافه بخورند بگویند خواست مردم حفظ نظام است . حالا آن رجب کله قوچی هر چقدر هم که بیانیه بدهد . اینها حالا می‌شود دو نسل بالغ که منشور سبزشان را نوشته‌اند : ما می‌گیم خ.ر نمی‌خوایم تو می‌خوای پالون خ.رو عوض کنی ؟!