2010/11/19

#845

مسیح ؛ نگذار بگویند دست از سر خانواده‌های شهدا و زندانی بردار ...


مسیح جان ؛ نام بردن از کسانی که با هر زبانی که بلدند بتو می‌گویند که نامشان را نبری درست مثل این می‌ماند که من بگویم "یک منبع آگاه بنام مسیح علی‌نژاد که نخواست نامش فاش بشود گفت ..... فلان " . ایندفعه نوبت خواهر رضا تاجیک شد . آن دفعه مادر ندا بود ، دفعه‌ی قبلترش همسر بهاره هدایت ، دفعه بعد نوبت چه کسی است ؟ تا پیش از این خواهر ندا در مورد کاسپین یک نامه خصوصی به تو داده بود ، بعد شد اینکه نه ! نامه را به یک کارگردان که وجود دارد ولی اسم ندارد داده بود ، بعد خواستیم بپرسیم خب چطوری شد که تا کاسپین رفت اسرائیل تو که مخاطب نامه نبودی یکدفعه احساس وظیفه کردی که نامه را منتشر بکنی دوباره این سوال بلافاصله پیش آمد که تو اصلاً چطور به آن نامه دسترسی پیدا کردی و اگر خصوصی است پس چرا می‌گوئی ؟ این یک مورد مثال و ده‌ها مورد ناگفته و سوال دیگر را خواستیم از تو بپرسیم که هر بار مواجه شدیم با استتوس‌های آه‌ناک و مداوم فیس بوک تو و شرح رنجی که می‌کشی و گریه‌های شبانه و خصوصاً پسرک که اینجور مواقع عموماً شبها از صدای ناله‌های تو بیدار می‌شود و اینکه روستائی هستی و میل چمن داری و فلان و ..... و بی‌خیال شدیم ! همیشه را تو بردی مسیح ، چیزی که می‌خواستی شد ، ولی ایندفعه را نه !

بعد در تنهائی ما از تنهائی‌ خودت می‌گوئی ، می‌گوئی سه ماه است که در جرس ننوشته‌ای و از طرف تمام دنیا لعنت می‌شوی و نمیدانم چرا در همان لحظه شنونده را آنقدر خر فرض می‌کنی که حتی نمی‌تواند برود نوشته سه روز قبل و دو روز قبلتر از آن و یک هفته پیشتر و دههای دیگر از تو را تنها ظرف ماه گذشته‌اش در همان جرس دربیاورد . بما برمی‌خورد مسیح ، اگر به رویت نمی‌آوریم رعایت احوال آن لحظه‌ات را می‌کنیم اینرا حتماً بدان . با تو دوستی می‌کنیم که به رویت نمی‌آوریم کما به اینکه اگر به غیر از دوستی بود همین الآن من همین متن را نمی‌نوشتم برایت . مثلاً تحت تاثیر چه کسی می‌توانم قرار بگیرم که الآن برای دشمنی با تو چیزی بنویسم ؟ اگر قرار بود تحت تاثیر قرار بگیرم که همان آیه گریه‌ها و شرح احوال معده و قبض دکتر فردای تو کار خودش را کرده بود !

و شما آقای مهدی جامی ! تو تنها کسی نیستی که فایل‌های صوتی گفتگوهای مسیح را شنیده‌ای رفیق . به نظر می‌رسد همانقدر که مسیح در بردن نام کسانی که می‌گویند نگو اصرار دارد تو هم اصرار داری هر دفعه همه‌جا بگوئی که فایل‌های صوتی را شنیده‌ای . برای چه ؟ که همگان بدانند که شهر مطلقاً در امن و امان و اوضاع کاملاً تحت کنترل تو است ؟ نه برادر ، شهر تحت کنترل ما هم هست ! آخر تو تنهائی خسته می‌شوی ! مدرک برای دادگستری جمع نمی‌کنیم که می‌گوئی فلانی صراحتاً نگفته ننویس . تکرار می‌کنم که تو تنها کسی نیستی شهر را کنترل می‌کنی ! مسیح گفت من مطلب می‌نویسم او هم صادقانه گفت که تو هر کاری دلت می‌خواهد بکن ولی اسم منرا نیاور ، به همین راحتی . من الآن درباره یک موضوعی با تو خصوصی حرف می‌زنم تو هم خصوصی موضعت را درباره همان موضوع بمن می‌گوئی بعد من می‌گویم که دراینباره مطلب می‌نویسم تو می‌گوئی برو هر کاری دلت خواست بکن ولی اسم منرا نیاور . بعد من بروم بنویسم آفرین به شهامت مهدی جامی که درباره فلان موضوع سکوت کرد یا فریاد زد تو چه ریختی می‌شوی ؟!

اصلاً عذر بدتر از گناه می‌آوری برای ما ؟ طرف می‌گوید مصاحبه نمی‌کنم بعد مسیح یک مکالمه خصوصی با همان او را ضبط می‌کند که تو بعداً بشنوی برائت بدهی ؟ اینطوری باشد بقیه از کجا بدانند که اگر یکوقتی با مسیح حرف بزنند تو بعداً صدای ضبط شده‌شان را نمی‌شنوی ؟ چرا امنیت گفتاری خانواده‌های زندانی و شهید را برای هر خبرنگار دیگری می‌گیرید که دیگر هیچکس با هیچ خبرنگاری جرأت حرف زدن نداشته باشد ؟ و کلام آخر : آقای جامی ! مسیح را خرج کنترل شهر خودت نکن . تو البته یکی از کسانی هستی که مسیح را خرج کنترل خودش می‌کند ولی نکن . و از اینکه این "مطلب سخیف" را هم خواندی ازت ممنونم ! ..... آره ! ..... شهر کاملاً تحت کنترل است داش مهدی !