2009/07/18

#432

یزدی جمعه به جمعه ، سر و گوشش می جنبه !
.


نظر به راستای اینکه آیت الله یزدی با نهایت شعف گفت "حکومت اسلامی مشروعیتش را از مردم نمیگیرد" و باعث خوشحالی ما شد با ایشان مصاحبه ای ترتیب دادیم که برای اولین بار بعد از ظهور اسلام در زیر می آید . این مصاحبه مثل سایر گفتگوها و مصاحبه های ایشان کاملاً مودبانه بوده و خواندن آن برای افراد زیر 18 سال بشدت توصیه میشود :

ما : بی زحمت در ابتدا هرچی دلتان خواست بفرمائید .
یزدی : الاغ ، الدنگ ، بی شرف ، پدرسگ ، پفیوز ، الآن میام جرت میدم ، جاسوس !

ما : خیلی ممنون . لطفاً بفرمائید نظر شما کلاً درباره ی مشروعیت چیه ؟
یزدی : نفهم ! تو اگر شعور داشتی که مشروعیت نمیخواستی . خدا انسونها را همینجوری بدون مشروعیت آفرید که پرونده اش از زمان ما در قوه قضائیه موجوده . خاک بر سر شما انسونها بکنن که هنوز بعد از سی سال دنبال مشروعیت ما میگردید . عوضی ! ما فقط یکجور مشروع داریم آنهم رابطه ی نامشروع اکبر گنجی با سوفیا لورن است که تو حالیت نمیشه . بزنم فکتو بیارم پائین ؟

ما : جسارتاً حکومت اسلامی مشروعیتش را چه جوری از خدا میگیرد ؟
یزدی : گاومیش ! میگم خدا انسونها را بدون مشروعیت آفرید باز حالیت نمیشه . خدا اول ما انسونها را آفرید تا شما کثافتها مشروعیت داشته باشید . خدا خودش یکبار بمن گفت : الدنگ ! اقراء . عرض کردم چی چی اقراء ؟ فرمود : الاغ ! بگو واق واق . عرض کردیم واق واق بعد ما را رئیس قوه قضائیه کرد که اگر شما انسونهای آشغال گیر نمیدادید من الآن بجای ترجمه ی قرآن از فارسی جمهوری اسلامی به عربی هنوز داشتم کدیور را محاکمه میکردم . بزنم دماعتو بشکنم ؟

ما : رئیس حوزه علمیه هم چند روز پیش گفته بود خدا از انتخابات دهم راضی است . لطفاً بفرمائید ...
یزدی : اینقدر وسط حرف من نپر بی شعور ! رئیس حوزه علمیه گه خورد با هفت جد و آبادش . خب راست گفته دیگه احمق ! خدا خودش با ما انسونها صحبت میکنه . میفرماد : خلق انسون من علق . میدانی یعنی چی اُزگل ؟! آنموقعها چون الف نداشتند خدا با عین جمله میساخته . میفرماد علاق ! من تو حمال را خلق کردم که حکومت اسلامی مشروعیت داشته باشد . بزنم جرت بدم ؟

ما : اگر حکومت اسلامی از مردم مشروعیت نمیگیرد پس چرا هر دفعه بعد از انتخابات میگویند مردم به مشروعیت نظام رأی دادند ؟
یزدی : مردم گه میخورند رأی میدهند . این انسونهای بی خاصیت به کی رأی دادند ؟ رأی که دادنی نیست گوساله ! گرفتنی است . رفسنجانی غلط کرده نماز جمعه میخواند شما پر رو میشوید . حتماً باید بزنم همان چهارتا دونه ریشی هم که داره بکنم ؟ خدا شما انسونها را آفرید من علق که ما مشروعیت داشته باشیم . رأی که خوبه شما عوضی ها دزدی هم اگر بکنید به ما مشروعیت داده اید . دستتو بکن تو دماغت یک مشت گینگیلی برای من دربیار ببینم الاغ !

ما : (دستمان را سه دور پیچاندیم توی دماغمان یک کمی گینگیلی داشتیم همه را درآوردیم) بفرمائید .
تو چرا ان دماغت سبزه اصلاح طلب هیچی ندار ؟ همینطور چار قاچ جلوی من نشستی سبز بستی توی دماغت فکر کردی من خرم ؟ نخیر من یزدی ام . بدم محسنی اژه ای گازت بگیره ؟ بگیرید این پدرسگ خبرنگار جاسوس الدنگ عوضی را . من خشتک تو را سرت عمامه میکنم پر رو ! نخیر ! عمامه نمیکنم که عین ما بشی . خشتکت را سرت پرچم میکنم . حالا سبز میبندی برای من ها ؟ گاومیش ، پفیوز ، جاسوس .....

(در اینجا ما را گرفتند بردند بدلیل مصاحبه با یزدی همچی زدند که آخرش به آفتابه گفتیم عمو !)