2008/07/06

#49

*توضیح : البته ما بزرگتر از آنیم که بخواهیم جای خدا باشیم لیکن بدلیل اینکه این فینگیلی دائم خودش را نتنها جای خدا پیغمبر میگذارد بلکه اخیراً یه سره کرده و میگوید خدا که میگویند منم لذا ترسیدیم یک وقت برایمان حرف دربیاید که ما اینجوری (!) هستیم که خودمان را جای خدا پیغمبر و اصولاً کلیه مقدسین نوردار نمیگذاریم این شد که به جهت اخلال در امنیت روانی خداوند در اینجا رسماً اعلام میداریم که :

حالا که اینطور شد اگر من جای خدا بودم !


اگر من جای خدا بودم این ده تا کار را بطور همزمان با هم انجام میدادم اگر راست میگفتم !
  1. به خودم میگفتم تو هم انگار یه چیزیت میشود ها یا انگار حال میکنی یک عده را بندازی به جان یک عده دیگر بعد یک عده دیگر را بفرستی که آن عده نیفتند بجان هم خوب بجای آفرینش انسان میرفتی راز بقا تماشا میکردی که دردسر هم ندارد !
  2. یک حزب تشکیل میدادم اسمش را میگذاشتم حزب شیطان بعد می انداختمشان به جان این حزب الله که بدون اجازه ما رفته اند به اسم ما حزب زده اند بعد میدادم دور میدانها اینقدر بزنندشان که باد بیایند بعد همه شان را میفرستادم بهشت ! یک حالی میدهد که نگو !
  3. میدادم جبرئیل یک بیانیه از طرف ما صادر بنماید که تابحال هرچی توی غارها به هرکی گفته ایم خالی بندی بوده بعد یک کتاب دیگر نازل میکردم که توش هرچی تا حالا گفته ایم برعکسش نوشته شده باشد چون این بشر عادت دارد انگار هر کاری ما بهش میگوئیم برعکسش را انجام بدهد ! اینطوری شر کم میشد همه هم راحت میرفتند بهشت !
  4. میرفتم در نماز جمعه به همه اعلام میکردم بابا خدا که میگویند یعنی معظم له منهم اگر خیلی باشم نماینده ولی فقیه هستم تا ببینم اینها واقعاً اینقدر پر رو هستند که باز هم نماز جمعه برگزار کنند یا اگر میکنند دوباره در خطبه اول و دوم چی را میخواهند به کی ثابت کنند که ما خودمان نکرده ایم !
  5. احمدی نژاد را دائم میبردم سینما فیلمهای وحشتناک بهش نشان میدادم چون این خیلی دوست داشت بجای رئیس جمهور آلفرد هیچکاک میشد بعد اینطوری هر هفته راه می افتاد هرچی توی فیلم دیده را میگفت با من میخواستند اینکارها را بکنند بعد اینطوری بدون اینکه ما خودمان زحمت کشیده باشیم باعث تفریح و خنده تمام بشریت بطور همزمان میشدیم !
  6. افغانی ها را میکردم لبنانی چون اینطوری هم تریاک از تولید به مصرف میشد هم در تولید گشت ارشاد لبنانی صرفه جوئی میشد هم لبنانیها الآن عین آدم داشتند زندگیشان را میکردند هم عمله های ایرانی الآن بیکار نبودند هم اینکه جمهوری اسلامی از همان سال ۱۹۸۰ که شوروی به این بدبختها حمله کرد تا الآن داشتند باهاش میجنگیدند در نتیجه هرچی ما بهشان داده ایم را نمیدادنند به این روسهای چف مف تف !
  7. یک کاری میکردم که در امریکا و اسرائیل یکدفعه هم سیل بیاید هم زلزله هم آتشفشان هم همه چیز جوری که ظرف نیم ساعت هردویشان تمام بشوند برود پی کارش تا ببینم جمهوری اسلامی سی سال دیگر میخواهد حکومت کند که چشم کی را دربیاورد هر روز یا برای چی دیگر مردم را ببرد پیاده روی خانوادگی یا اصلاً باز دوباره میخواهند بگویند مرگ بر کی دیگه این وسط ؟!
  8. بغیر از تمام امامانی که برای تمام جهان فرستادیم دویست سیصدتا امام دیگر فقط برای جمهوری اسلامی میفرستادیم بعد هر وقت که حوصله مان سر میرفت یکی یکی رحلتشان میکردیم تا جمهوری اسلامی تعطیل اعلام بکند بعد خودمان هم با مردم جمع میکردیم میرفتیم شمال ! یک مزه ای میدهد که نگو !
  9. چه بسا که اصلاً می دیدیم جمهوری اسلامی چقدر خوب است سه تا دیگه جمهوری اسلامی هم غیر از کومور ایجاد میکردیم بعد خودمان بعد از ظهرها نا شب میرفتیم آنجاها مسافرکشی ! شما خیال کردید خدا بودن کفاف شکم اینهمه جن و پری را میدهد با این تورم ؟!
  10. اگر کارهائی که الآن جمهوری اسلامی دارد انجام میدهد و فکر میکند خوب است و لابد پس فردا از ما حوری پری هم میخواهد آنوقت ما یکی یک سیبیل کلفت به حوری پری ها میدادیم بعد میگفتیم اگر کار خوب بکنید بهتان از اینا میدهیم ! اینطوری آنوقت هی میخواستند کارهای بد بکنند که ما بهشان از اینها ندهیم هم مردم یک نفسی میکشیدند هم همه شان عین آدم کارهای بد میکردند و میرفتند بهشت هم اینکه دخترهای خیابانی اینقدر زیاد نمیشد چون همه شان میشدند صیغه آقا یا آقایان یا خلاصه هرکی که بهش از آن چیزها داده ایم !